یکی یکدونه ی ما
به او بگویید دوستش دارم . به او که بهانه ام برای زیستن است. به او که قشنگترین اتفاق قصه زندگیم است. خدایا بیشتر از هر زمانی محتاج توام .ای خالق من و فرزندم . بیشتر هوایم را داشته باش
یه شب خیییلی خوب تابستونی
چند شب پیش ما باتفاق خاله و دختر خاله مامانی رفتیم پارک،حسابی شما دوتا وروجک شیطونی کردین و بهتون خوش گذشت. از اونجاییکه فردا شبش هم منو بابا رو مجبور کردی بریم دوباره مهرسا خانوم و محمد اقای گل جیگر مامان سوار ماشین عروس محمد اقای دوست داشتنی تو پارک یه دوست پیدا کردین که خیلی دوست داشتنی و نمکی بود اسمش هم اقا صدرا، منم که عاشق پسر موفرفری و تپلی ،نشوندمش کنارتون و کلی عکس ازتون گرفتم ...
نویسنده :
مامان مهرسا
13:14
گردش و تفریح
یه روز که با خانواده پدری مهرسا رفتیم گردش و کلی هم بهمون خوش گذشت ، بعدشم رفتیم اسبهای عمو حمید رو دیدیم مهرسا گلی وقتی که صداش می کنی و میگی میخوام ازت عکس بگیرم و اینم ژست دخترمون وسط اون خاک بازیهاش دختر عموها اینم یه ژست دیگه از دختر گلی نگین خانوم اسب عمو جون یه روز افتابی و خیلی قشنگ که با عموی مامان رفتیم ویلا،مهرسا هم حسابی عکس گرفت از طبیعت و خودش بله، ژست دخترمون رو دارین که دوربین هم یک لحظه از دخمل عکاسمون جدا نمیشه!!! مهرسا با ورژن چشم رنگی و عینک اینم یه عکس قدیمی مال 30 سال پیش،اون وسطیه مامان مهرساست. فکر کنم یکسال و نیمه بودم اولین نق...
نویسنده :
مامان مهرسا
12:40
روزمرگی های مهرسا
اردیبهشت امسال یه سفر به شهر مقدس مشهد داشتیم که سفر اول مهرسا به مشهد بود،دخترم کلی اونجا ذوق داشت و دعا میکرد.منم همش ترس و استرس گم شدن شما رو داشتم مهرسا داخل هتل و داره اماده میشه برای رفتن به حرم مریضی حس مادر بودن با انگشتر و زنجیر و رژ مامان وقتی مهرسا به زور میخواد انگشتهای دختر عموشو لاک بزنه، با نهایت دقت اولین روزی که مهرسا خانوم آماده شده به مهددد بعد از برگشتن از مهد و خسته روی مبل خوابش میبره گیسوان خوشگل و بلند و مشکی گل مامان مهرسای 3 ساله در ششمین سالگرد ازدواج مامان و بابا خیلی وقت بود که از خوابیدنت عکس نزاشته بودم ، چقدر واقعا بچه ها پا...
نویسنده :
مامان مهرسا
1:02
مهرسا و عید دیدنی
مهرسا خونه ی عموی مامان و دختر هنرمند من که عاشق گیتار شدن و خیلی هم تو یادگیری عجله داشتن اینجا هم خونه پسر عموی مامان که خانومی هوس نقاشی کردن امیتیس خانوم و اقا ارتین که برای عید دیدنی اومده بودن خونه ما اون دوچرخه خوشگل هم کادوی تولد مهرسا جونه که عموش زحمتشو کشیدن سیزده بدر سرد امسال که خیییییلی خوش گذشت و کلی خندیدیم و رقصیدیم بدون شرح ...
نویسنده :
مامان مهرسا
0:27
تولد سه سالگی با تم هلو کیتی
تولدت مبارک گل دخترم، ان شالا که زنده باشم و تولد 100 سالگیتو جشن بگیرم. امیدوارم و دعا می کنم در همه مراحل زندگیت شاد و سعادتمند باشی و به هر انچه که ارزو داری برسی گلم امسال تولدت رو توی فروردین گرفتیم که عمه و عموهات باشن تو جشن.و بخاطر مشغله کاری من نتونستم تم خوبی رو برات پیدا و اجرایی کنم،این شد که از تم تولد سال گذشته ات استفاده کردم بریم سراغ عکس ها مهرسا و بابایی در حال تدارکات قبل از مراسم اینم از نمای نزدیک قربون اون رژ لب زدنت اینجا نمی دونم مشکلت چیه اما فکر کنم از چیزی ناراحتی!! قربون خنده ملیحت بشم اینم کیک خوشمل دخمل طلا که مهرسا عاشقش شده بود ...
نویسنده :
مامان مهرسا
0:03
عید 1395
مهرسای گل مادر در سن سه سال و یک ماهگی انشالا که سال خوبی برای همه عزیزانم و برای همه مردم دنیا باشه. ...
نویسنده :
مامان مهرسا
21:44
زمستان 1394
یه عکس خوشگل از دخملی توی سورنا یلدای 94 اینم ارایشهای مختلف رو صورت دخملی، کار بابا مجید ا اینجا رفته بودیم خونه یکی از همکارای مامان که نی نیشون تازه به دنیا اومده بود، اقا امیر حسین مهرسا و یه روز سرد زمستونی توی پارک انگشتت رو چند روز قبلش بریده بودی،یه برش عمقی که وقتی بردیمت بیمارستان اول میخواستن بخیه بزنن ،اما وقتی قیافه و التماسهای منو دیدن بی خیال شدن و فقط پانسمان کردن، چه شبی بود اون شب،هیچ وقت یادم نمیره، اما ماشالا تو با اعتماد بنفس کامل و بدون ترسو گریه بودی!! قربون گلم برم که تو هر حالتی ژستت اینه یه روز که مهرسا رو با خودم برده بودم مدرسه و کلی عاشقش شده ...
نویسنده :
مامان مهرسا
21:37
گذری به عکسهای دوسالگی مهرسا جوون
مهرسا کوچولو و بابا جونش قربون اون لپات برم که آب شده مهرسا و پسر عمه مامانی، این عکس مال محرم 94 اینم مهرسا جونی و پسر عموی مامان که مال محرم 94 گل دختر که چسب زده به مماغش، مثلا عمل کرده قربون اون خنده های ملیحت مهرسا سایه زده و چشمهاشم بسته وروجک تا بهتر دیده بشه مهرسا و عشق خوانندگی، یه دامن کادو گرفته بود که براش بزرگه ،همونطور که می بینین اونو تنش کرده خانم دکتر مهرسا!!!! موبایلشو دخملک من از هر انگشتش ده تا هنر میریزه، اینم خیاطیش ...
نویسنده :
مامان مهرسا
21:14