روزمرگی های مهرسا
اردیبهشت امسال یه سفر به شهر مقدس مشهد داشتیم که سفر اول مهرسا به مشهد بود،دخترم کلی اونجا ذوق داشت و دعا میکرد.منم همش ترس و استرس گم شدن شما رو داشتم
مهرسا داخل هتل و داره اماده میشه برای رفتن به حرم
مریضی
حس مادر بودن با انگشتر و زنجیر و رژ مامان
وقتی مهرسا به زور میخواد انگشتهای دختر عموشو لاک بزنه، با نهایت دقت
اولین روزی که مهرسا خانوم آماده شده به مهددد
بعد از برگشتن از مهد و خسته روی مبل خوابش میبره
گیسوان خوشگل و بلند و مشکی گل مامان
مهرسای 3 ساله در ششمین سالگرد ازدواج مامان و بابا
خیلی وقت بود که از خوابیدنت عکس نزاشته بودم ، چقدر واقعا بچه ها پاک و معصومن
اولین کفش پاشنه بلند دختر گلی
مهرسا و پریا جون عروسک دخمل
دوچرخه سواری مهرسا توی خونه، ببخشید سه چرخه سواری
اینم سه چرخه سواری تو حیاط خونه مامان جون
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی