یه شب خیییلی خوب تابستونی
چند شب پیش ما باتفاق خاله و دختر خاله مامانی رفتیم پارک،حسابی شما دوتا وروجک شیطونی کردین و بهتون خوش گذشت. از اونجاییکه فردا شبش هم منو بابا رو مجبور کردی بریم دوباره
مهرسا خانوم و محمد اقای گل
جیگر مامان سوار ماشین عروس
محمد اقای دوست داشتنی
تو پارک یه دوست پیدا کردین که خیلی دوست داشتنی و نمکی بود اسمش هم اقا صدرا، منم که عاشق پسر موفرفری و تپلی ،نشوندمش کنارتون و کلی عکس ازتون گرفتم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی