تولد یک و نیم سالگی
واکسن یک ونیم سالگیت که خیلی واسش استرس داشتم خداروشکر اینقدر سخت نبود،البته تو خیلی گریه کردی ولی فقط همون موقع بود و بعدش یادت رفت! بعدشم یه کیک گرفتیم و رفتیم خونه مامان جون تا واست یه جشن کوچیک بگیریم،کیک رو خاله جون واست گرفت ،دستش درد نکنه،تولد یک ونیم سالگیت مبارک فرشته کوچولوی مامان شمع یادمون رفت بگیریم دخترم داره روز بروز بزرگتر میشه ،انگشت زدن به کیک رو تازه شروع کرده ولی قربونت برم ومراسم برش کیک ایشالا تولد 120 سالگیت گلم ...
نویسنده :
مامان مهرسا
1:22