هفتمین ماهگرد عروسکم
هورا هورا هورا هورا
همه واسه مهرسا گلی من دست بزنین، نا ناز مامان وارد هشتمین ماه زندگیش شد، الان هفت ماهه که دنیای مامان و بابا خیلی قشنگ شده و روز به روز داره زیباتر میشه با وجود تو فرشته کوچولوی زندگی من
پنج شنبه که تعطیل بودم شما رو بردم برای چکاپ 7 ماهگی و بسی اعصابمون خورد شد، من نمیدونم چرا این مسئولین محترم رسیدگی نمیکنن؟؟
وزن شما 8.150 گرم بود و اما قد که خانومه 3 بار گرفت و هر بار یادش میرفت یادداشت بکنه و دوباره میگرفت، آخرشم گفت سری قبل اشتباه قدشو اندازه گرفتن و کلاً نمودارو زیر سوال برد ، حالا خوبه من بالای سرت بودم و خودم میدیدم که قدت 69 سانته ولی خانومه خیلی مسر که نههه 65 سانته و سری قبل اشتباه نوشتن !!! آخه بگو اگه قبلا اشتباه نوشتن الان که من وایستادمو دارم با جفت چشمهام میبینم که؟؟؟؟؟
و بعدم گفت که قدت زیر خط نموداره و اگه سری بعد این جوری باشه مجبوریم به دکتر مراجعه کنیم که علت چیه اصلا فکر نمیکنن با این حرفها چه آتیشی به دل آدم میزنن و چه استرسی به آدم وارد میکنن؟واقعا که
اینقدر عصبی شده بودم که همون روز با مترهای مختلف ( انگار متر با متر فرق داره؟!)چند بار قدتو اندازه میگرفتم و با این که میدیدم که خوب بوده همه چیز اما از استرسم کم نمیشد !!
عصر هم دیگه واسه این که به خودم انرژی بدم رفتم برای مهرسا جونم یه کیک خوشگل خریدم و با بابایی 3 تایی جشن گرفتیم
کیک دخترم
فدای خنده هات
قربونت برم مامانی که یاد گرفتی همش انگشتهای پاتو میگیری و یا میخوای بخوریشون
دوربینم ببینی که میخوای از چنگ آدم در بیاری و بخوریش؟!
نوبت فوت کردن شمع هاست، ان شاالله تولد 120 سالگیت قشنگم
و اما یه تولد دیگه که مامان جون برای شما گرفت و ما رو سورپرایز کرد با کیکی که خودشون زحمتش رو کشیده بودن ، دستشون درد نکنه ان شاالله که بتونیم جبران بکنیم
اینم یکی دیگه از شاهکارهای مهرسا جون که دهنشو مثل ماهی غنچه میکنه و از خاله جون یاد گرفته
این خرگوش رو هم مامان جونی برای دخترم خریده