مهرسامهرسا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 27 روز سن داره

قشنگترین اتفاق قصه ما

روزی که مادر شدم

1392/3/29 21:01
نویسنده : مامان مهرسا
144 بازدید
اشتراک گذاری

تقریبا یک سال پیش بود ،چند روزی بود که حس و حالم عوض شده بود ، حال غریبی داشتم ، منتظر یه اتفاق بودم که زندگیمو عوض بکنه و از روزمرگی بیرون بیام .13 تیر 1391 بود که فهمیدم یه موجود کوچولو  در بطن من در حال رشد کردنه، اولش شوک شدم ،نمیدونستم چیکار کنم ، اون موقع پیش یکی از دوستام بودم ( رضوانه جون) که اون هم یه نینی تو شکمش داشت. اولین کسی که بهم تبریک گفت اون بود و بعد هم به بابا مجید زنگ زدم و اون هم کلی ذوق کرد ، به مامان جون (مامان خودم) هم زنگ زدم که کلی ذوق کرد و تبریک گفت .آخه شما اولین نوه بودی و خیلی برای وجودت لحظه شماری می کردن.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

جوجوبانو
21 تیر 92 20:00
سلام. از وب آوا جون باشما آشنا شدم.
مبارک باشه قدمش خیلی دختر نازو خوشگلی داری الله اکبرش بشه.
راستی مامان مهرسا شما بعد از چند سال نی نی دار شدی و چند ساله هستی؟
ببخچیدا



سلام عزیزم،مرسی از اظهار لطفتون
من در حال حاضر 29 سال دارم و بعد از 2 سال تصمیم گرفتیم که سه نفره بشیم