مهرسامهرسا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 27 روز سن داره

قشنگترین اتفاق قصه ما

شهریور 94 و سفر شمال

1394/7/19 20:56
نویسنده : مامان مهرسا
362 بازدید
اشتراک گذاری

مهرسا توی ساحل و در حال شن بازی

عاشق اب شده بودی ، برعکس پارسال که از اب میترسیدی امسال نمیتونستیم از اب بیاریمت بیرون!!خستهخستهخسته

اینجا هم یه شیر اب دیده بودیو ول کن نبودی

عشقیبوسبوسبغلبغل

این لباس رو هم از شمال واست خریدک که خیلی دوسش داری و هر جایی میخوایم بریم فقط اینو میخوای بپوشی

ایستاده بودی و میگفتی ازت عکس بگیرم!!!سوالسوال

یه قرار دوستانه داشتیم با دوستای من

این عکس رو هم فهیمه جون دوست من زحمتشو کشید

فکر کنم میخواستی بری بیرون،امادت کردم که گفتی دوربینو بیار ازم عکس بگیر اونم در ژستهای مختلف!!

پیشنهاد ژستها رو هم خودت میدادیعینکعینک

فقط هم منظورت کوله بود که پشتت بود،دوست داشتی اون تو عکس باشهراضی

بعلللللله

مثل فشن شو کفشهای منو پوشیدی و راه میرفتی واسه خودت و قر میدادی و ژست می گرفتی،منم تند تند عکس میگرفتم از خانومخستهخسته

جدیدا خیلی قرتی شدی،بدون رژلب بیرون نمیری!!دلخورسوال

قربون اون خنده از ته دلت برم

از راست محمد حسین،اقا رادین و مهرسا خانوم

شبی در استانه با فامیل پدری

قربونت برم که می خوای ادای رادینو در بیاری

 

 

پسندها (1)

نظرات (0)