مهرسامهرسا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 27 روز سن داره

قشنگترین اتفاق قصه ما

گاهی...

1392/6/12 12:37
نویسنده : مامان مهرسا
107 بازدید
اشتراک گذاری

گاهی گمان نمی کنی و می شود           گاهی نمی شود که نمی شود

گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است      گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود

گاهی گدای گدایی و بخت با تو نیست       گاهی تمام شهر گدای تو می شود

 

 

دلم تنگ است ، دلم برای یک نفر تنگ است . خبری از رنگ چشمهایش ندارم ، حتی خبری از رنگ موهایش ندارم ،

فقط   لبخندی را به یاد دارم که پر مهر بود و مهربانی ، و حضوری که دیگر نیست

می دانم که باید باشد و نیست...

ای کاش بودی که اینقدر دلتنگت نمی شدم....

ای کاش

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

فرشته
23 شهریور 92 17:24
نکنه واسه خانوم ساسانی
عزیزی


باورت نمیشه واسه اونم دلم تنگ شده؟؟